
اکثر مدیران و کارکنان سازمانها از کمبود وقت، گله و شکایت دارند ومرتباً تداخل کارهایشان باعث میشود به شدت کارآیی آنان کاهش یابد. در وبلاگ«به اندیش» آمده است: صدها هزار نفر، وقت آن را ندارند که حتی به تنظیم وقت خود بپردازند و همچنان در کلاف به هم تنیده شده کارهای پی در پی و بی نظم، مشغول چرخیدن هستند و فرصت سرخاراندن هم ندارند! افسانه تنگی وقت مدیران و کارکنان جامعه یک پندار باطل است. زیرا انسانها ازآن رو اکثراً در تنگنای وقت هستند که خودشان چنین میخواهند. مهمترین عوامل اتلاف وقت برای مدیران عبارتند از: سلام و احوالپرسی بیش از حد. وقفه در کار، به علت تلفنهای کنترل نشده. ملاقاتهای متعدد بدون وقت قبلی. موقعیتهای بحرانی و غیر قابل پیش بینی. تعیین نکردن اهداف و اولویتهای کاری.میز کار شلوغ و عدم ساماندهی شخصی کار. گرفتار شدن در کارهای جزئی. عدم تفویض اختیار به دیگران. وسوسه انجام کارهای متعدد. عدم دسترسی به اطلاعات یا دریافت گزارشهای ناقص. ناتوانی در تعیین صلاحیتها و مسوولیتها.